loading...

خان طلا دات کام

در این پست خانطلا دات کام به توضیحی مختصر درباره چهره ی نامدار ایل بهمئی و قوم لر، شیرمردی نام اشنا به نام کای رکل بهمئی می پردازد. #رکُل شیرمرد ایل #بهمئی از طایفه کاظمی #تیره #علاءالدینی

رکل بهمئی سردار لرتبار | خانطلا دات کام

مجتبی بدرقه بازدید : 3728 چهارشنبه 19 مهر 1396 : 18:20 نظرات (1)

در این پست خانطلا دات کام به توضیحی مختصر درباره چهره ی نامدار ایل بهمئی و قوم لر، شیرمردی نام اشنا به نام کای رکل بهمئی می پردازد.

#رکُل شیرمرد ایل #بهمئی از طایفه کاظمی #تیره #علاءالدینی بود. محل زندگی این بزرگ مرد در شهرستان #باغملک شهر #صیدون روستای #علاء بود.
رکُل مردی نترس باهوش جنگجو و به گونه ی دیوانه ی جنگ بود تفنگش همیشه همراهش بود. در نبردهای زیادی در کنار #یوسف #خان به طرفداری از #خان_طلا حضور داشت.از همه مهمتر درگیر شدن با #نظامیان رضا خان قبل از شروع قیام سال 1316.

اخبار #رکُل تا #تهران هم رفته بود که حتی کسی جرأت جنگ با او را نداشت، تا اینکه شاه نماینده ای را مستقیم به خوزستان فرستاده بود تا با #رکُل صحبت کنند، شاید کوتاه بیاید و صلح رو بپذیرد.
نمایند شاه و همراهانش وقتی به روستای علاء رسیدند از ترس جانشان و حرفهایی که از سوی نظامیان خوزستان و کهگیلویه در مورد قدرت رکُل شنیده بودند نتوانستند به تنهایی سراغ #رکُل بروند و با ایشان صحبت کنند تا اینکه با چند نفر از بزرگان ایل بهمئی به خانه ی رکُل رفتند‌. وقتی به خانه رسیدن رکُل اسلحه خود را به شاخه درخت بلوط بالای سرش آویزون کرد نماینده شاه با تعجب به بزرگان بهمئی گفت یعنی از ما نمیترسد چرا اسلحه اش را قایم نمیکند شاید بخواهد مارو بکشد گفتن نه نترسین تا ما بهاتون هستیم کاری نمیکند، نماینده شاه و همراهانش رفتند و سر جا نشستند و رکُل هم یه گوسفند سر برید و به خوبی از آنها پذیرایی کرد (مهمان نوازی در میان لرهای بهمئی زبان ضد است و درسته است که آنها بدنبال کشتن رکُل بودند ولی چون آنها بعنوان مهمان آمدند رکُل هم به رسم مهمان نوازی گوسفندی برای آنها سر برید) و در شروع از رکُل خواستند که شرایطت برای صلح چیست و چی میخواهی در جواب رکُل گفت بروید به شاهتان بگویید که در صورتی صلح میکنم و دست از جنگ و مقابله با نظامیان برمیدارم که با هم خیشواند باشیم و #باید دختر شاه را به پسرم مَمدو(محمد) بدهد.

(در قدیم آداب رسوم ایل بهمئی طوری بود‌ که وقتی قصد صلح با دشمن خود رو دارند باید با هم خیشاوند شوند تا روابط بین آنها بهتر شود و دشمنی ها را فراموش کنند)

در آخر نماینده شاه بعد شنیدن حرفهای رکُل به تهران بازگشت و شرایط صلح رکُل را برای شاه تعریف کرد، شاه با شنیدن شرایط رکُل بسیار ناراحت شد و چندین بار هم نیروهایی برای کشتن رکُل به سرزمین بهمئی فرستاد که نتوانستند با او و ایل او مقابله کنند و کاری از پیش نبرده اند.
سرانجام این شیرمرد بهمئی  در سن 70 سالگی در روستای #علاء دچار بیماری شد و به رحمت خدا رفت.
روحش شاد.
نویسنده مجتبی بدرقه
www.khantela.com
بیاد همه ی سرداران و شیرمردان ایل سترگ بهمئی.

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط حسن دریادیده در تاریخ 1399/07/02 و 11:50 دقیقه ارسال شده است

ما‌ شیر مردان زیادی‌ داریم که طی سالیان دراز با رژیم‌مذدور‌ پهلوی جنگیدند‌ وجان‌ خود را فدای غیرت و ناموس‌وطن عزیزمان کرده‌اند..


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سایت خانطلا دات کام به فرهنگ و تمدن ایل بهمئی می پردازد.
اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 53
  • بازدید امروز : 39
  • باردید دیروز : 73
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 31
  • بازدید هفته : 765
  • بازدید ماه : 2,305
  • بازدید سال : 16,619
  • بازدید کلی : 150,371